فاصله ات را بامن رعايت کن
من بي جنبه تر از آنم
که در برابر وفور عطر تو مقاومت کنم
و تو را تا آخرين جرعه سر نکشم
از يک فاصله که نزديک تر مي شوي
ناخودآگاه دستهاي قلبم
به رويت آغوش وا مي کنند و
همه چيز در من ، از نو آغاز مي شود
فاصله را که بر مي داري
دنيا در برابر زيبايي تو
مات مي شود و ترس برم مي دارد
که نکند غرورم تاب نياورد و
درون ويرانم برايت پديدار شود
شکنجه گر
براي غرورم هم که شده
فاصله ات را با من رعايت کن
مصطفي زاهدي