
نهنگ ها
باد زنگوله گشت و درّه پر از- همصداییِ زنگ هابا مرگماه از درّه رفت و پر شده است، آرزوی پلنگ هابا مرگمن به دنبال جرأتی هستم، جرأتی جنس آب های خلیججرأتِ اینکه ر...


باد زنگوله گشت و درّه پر از- همصداییِ زنگ هابا مرگماه از درّه رفت و پر شده است، آرزوی پلنگ هابا مرگمن به دنبال جرأتی هستم، جرأتی جنس آب های خلیججرأتِ اینکه ر...
درود دوستان! باغزلی تازه آمده ام:کنار حادثه می پوشم، غمِ سیاه-سفیدم راسپس به عکس تو می دوزم، دو بُعد خسته ی دیدم راتو نیستی و در این تلخی، من از تمامیِ این قصههنوز می ش...
شبیه فاصله بیزارم، غروب سرخسرک هاراکه هدیه داده به پاهایم، در اینعبور، ترک هارا تمام صورت من زخمی و گریه هایپیاپی همچکانده بر سر زخم من، دوبارهطعم نمک هارا تو ه...
رهام كرد درون كتاب دردي كهكشانده ام به همين تختخواب سردي كه -به روي قاب تنش موريانه ميلولدبه روي قاب پر از زنگ و خاك و گردي كه -تمام بودنش از جنس چوب نارنج است و از ادام...
نه دیدی و نه شنیدی من و سلام مرابه پای بودن خود دست التزام مراخیال اینکه تو مال منی شکست. بخندکه فاتحانه شکستی خیال خام مراتفاوت من و مجنون فقط در این نکته ستکه لیلی از...
پیش سخنت ,عبید زانو زده استشعرت تنه ای به شعر هالو زده استمانند شکر پنیر و پشمک هستیشیرینی تو به قند پهلو زده است
هرچند که بی قرار و ساکت هستماز شعر و ترانه و غزل لب بستمنه زلزله ام نه موج نه طوفانمامشب از جام عافیت سر مستم
گویند که جنس چین و ماچین خوبستشلوار و لباس مارک اوشین خوبستمرغوب که نیست جنس چینی؛امادر زلف خم اندر خم تو چین خوبست
نه دست به ترکیب لبت خواهم زدنه گاز به آن سیب لبت خواهم زددر صورت تو لبت چنان یاقوتستغافل بشوی جیب لبت خواهم زد
عطر حضورخاتون دوباره کوچه مان را صبحجمعه آب و جارو کردلبخند زد بر ندبه رو سمت افق هایفراسو کرد پس کوچه های خاطرات کهنه راوقتی قدم میزدمیشد زمان را لمس کرد آن دم کهباد...
برايامام زمان ( عج ) جدال دست و دندان بر سر تسخير گندم بود و تنها دست در اين جنگ محكوم تهاجم بود سكوت كوچه ها آلوده پاهاي ابليس است همانكه ...
شبیه رفتن تو اشکهای من جاریست نپرس این همه بیچارگی به خاطر کیست تو آفتاب حیاتآوری برای همه اگر من آدمکی برفیام گناه تو چیست؟ شکست و ریخت به پایت جهان من، حال...
دستهایت روسری را از وسط تا میکنداین مثلث در مربع سخت غوغا میکندمثل یک منشور در برخورد با نور سفیدروسری، رویِ سرِ تو رنگ پیدا میکندسبز، قرمز، سرمهای، فرقی ...
نشستهام که نگویم از این هزارهی سوم از این زمینِ معاصر، از این ستارهی سوم... در این شکستن و بودن، سکوت چارهی اول سکوت چارهی دوم، سکوت! چارهی سوم دو استخاره بد آ...
با غزل تازه ای آمده ام:من شهرِ بی تو، خانه ی ارواحم، متروکه ای بدونِ در و بی پیکر مانند سرنوشتِ بیابانها، خشکیده تا نهایت خود یکسر من شهرِ بی تو... بتکده هایم را درهم ش...
باد زنگوله گشت و درّه پر از- همصداییِ زنگ هابا مرگماه از درّه رفت و پر شده است، آرزوی پلنگ هابا مرگمن به دنبال جرأتی هستم، جرأتی جنس آب های خلیججرأتِ اینکه ر...
درود دوستان! باغزلی تازه آمده ام:کنار حادثه می پوشم، غمِ سیاه-سفیدم راسپس به عکس تو می دوزم، دو بُعد خسته ی دیدم راتو نیستی و در این تلخی، من از تمامیِ این قصههنوز می ش...
درود به همه ی دوستان خوبم! بلاخره بعد از چندسال اولین مجموعه غزل من با نام (پانویس) هفته ی قبل چاپ و نشر شد. دوستانی که علاقه مند هستند میتوانند آنرا از کتابفروشی های نب...
شبیه فاصله بیزارم، غروب سرخسرک هاراکه هدیه داده به پاهایم، در اینعبور، ترک هارا تمام صورت من زخمی و گریه هایپیاپی همچکانده بر سر زخم من، دوبارهطعم نمک هارا تو ه...
رهام كرد درون كتاب دردي كهكشانده ام به همين تختخواب سردي كه -به روي قاب تنش موريانه ميلولدبه روي قاب پر از زنگ و خاك و گردي كه -تمام بودنش از جنس چوب نارنج است و از ادام...
نه دیدی و نه شنیدی من و سلام مرابه پای بودن خود دست التزام مراخیال اینکه تو مال منی شکست. بخندکه فاتحانه شکستی خیال خام مراتفاوت من و مجنون فقط در این نکته ستکه لیلی از...
ای عشق چه کردی که سر خط این دل شدی؟به هر نقطه از سطر ذل را تو معنی شدیتوشیــــدا تو شیـــــــــوا تو آگاه هر شعر منبِــــــــگو لا اقــــل وزن شـــــعرم شدی؟ا...
بسوز ای دل که گل هم از میان رفت خیال از ما برید و از میان رفتزباغ گل دگر برچیده رفته است گلی که تک نشان بود از میان رفت((صنم))۹۲/۱۰/۱۸۳:۳۴صبح